نفس فرشته عشقمنفس فرشته عشقم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

نفس فرشته عشق

هورااااااااااا دخترم جمله 4 کلمه ای میگه

دخترم باهوش و نازم در سن اسال و ٨ ماه و ١٩ روزگی  ( در ٢٠ ماهگبت ) در ساعت ٢٠ در خونه مامان جون بودیم که داشتم از پنجره اتاقشون گنجشک نشونت میدادم و بهت گفتم نفسم ببین چقدر نازن این گنجشکها . یه هو شما هم برگشتی به من گفتی " من گنجشک دوس دارم "  یه هویی  من هم  اینجوری شدم  دختر نازم پیشرفتت خیلییی عالیه . خیلی نازی خیلی باهوشی امیدوارم در همه کارات موفق  بشی و پیشرفت کنی . دوست دارم عسلی ناز مامان     ...
23 ارديبهشت 1392

بازهم دخترم مهمون مامانیش شد

بازم به علت اینکه مامی مجبوره اضافه کار بمونه به علت کار زیاد و بودن حسابرسان در شرکت   ولی خاله فرشته بردش خونه خودشون ، از اونجایی که هستی هم و خاله هم عاشقتن از هر فرصتی استفاده میکنن که زمانهایی که پیش مامان جونت میزارم سریع ورت میدارن و میبرن خونشون. البته برا ظهر هم مهمون خاله لیدا هستن و شمارو هم میبرن. ظهری هم یه زلزله ای اومد و دل منو آب کرد چون پیشم نبودی دلم لرزید و سریع برگشتم خونه تا ورت دارم ببرم خونه خودمون. میدونی عزیزم ، وقتایی که پیشم نیستی بی تاب ترم و به زور تحمل میکنم ، حالا وقتی از این اتفاقای ناجور هم که میفته دیگه بدتر بی تاب می شم عسلم.   ...
29 فروردين 1392

خوش بحالت نفس

  خوش بحال نفس ، خوش بحال مامان جون (البته به جز اذیتهای نفس) که بازم با هم هستند. بعد از تعطیلات عید و به جز دو سه روزی که نفسم پیش باباش بود و البته روز ١٤ فروردین که صبح تا عصر رو با خاله فرشته و خاله سهیلا بود ، همه روزا رو با مامانی و بابایی شروع می کرد. مامان جونم هی تاکید می کرد کاری نکنید که بعد از تعطیلات پیش من نمونه !!! ولی ظاهرا نفسم، مامان جون رو خیلی دوست داره و هنوزم وقتی می خواد خودشو لوس کنه سریع میره پیش مامان جونش و به ما حرص میده.  ولی انصافا مامان جونش هم خیلی دوسش داره و خیلی هم بهش میرسه ..... نفسم از اینکه به خاطر کارمون صبح تا عصر تنها میمونی و مام...
16 فروردين 1392

اولين مسواك زدن مرواريدهات

ناز من ، از امروز كم كم داري عادت ميكني به مسواك زدن ، يعني مرتب تر و با علاقه تر از قبل شدي ...ماماني تلاششو بيشتر كرد برا مسواك زدن مروارديهات تا  مرواريدهاي قشنگتو قشنگتر و سفيدتر ببينيم . در حال حاضر كه مسواك زدن دندوناتو شروع كرديم 10 تا دندون داري .خیلی دوس داری باشي و كاراتو خودت انجام بدي حتي مسواك زدن دندوناتم خودت ميكني !! آخه چرا؟  ميدوني من هم دوس دارم مستقل باشي و بتوني از عهده همه كارات بر بياي ولي حداقل يه چند ماه ميذاشتي من مسواكتو ميزدم بعد چند ماه ميسپردمش به خودت .  از بس جلوت مسواك ميزنم كه ياد بگيري و خوشت بياد از اين كار، لثه هام درد گرفته قبلا" كه مسواكت انگشتي بود ،  دوس...
1 اسفند 1391

اولين مسواك شيرخوارگيت

 دختر نازم این اولین مسواک و خمیردندون شیرخوارگیت هستش . یه مدت پیش که رفته بودیم هایپر دنبال مسواک خوب بودم برات که ظاهرا" تموم شده بود اینه که وقتی با دوستم بتینا صحبت میکردم بهش گفتم هر جا به چشت بخوره به من بگو تا برا نفسی هم بخرم. که چند روز پيش زحمت كشيده بود برات خريده بود ( دست گلش درد كنه ) دختر گلم ما ٣ تا مسواک و ٣ تا خمیردندون برات گرفتیم چون که ما هم خونه مامان جونیم   ( از شنبه تا سه شنبه )  و از ( سه شنبه شب تا جمعه عصر  )خونه خودمونیم، خواستم خونه هر کدوم از مامانا هم رفتیم مشکل نبود مسواک نداشته باشیم و مسواک و خمیردندونات  هم گذاشتیم خونه مامانیا. اینم از عکساشون :   ...
30 بهمن 1391

اولين مسواك نوزاديت (مسواك انگشتي )

        این  اولین مسواک نوزادیته عروسکم ، که توی سیسمونیت برات خریده بودیم ، يه مسواك انگشتيه . آره جوجه کوچولوی ناز من  هم  ، میخواد مرواردیدهای قشنگشو  مسواک بزنه . به کی باید بگه ........ قربونت بشم عسلم. مامی ات برات هر کاری که بتونه میکنه.........................   ٧ ماهگیت بود که خدا اولین مرواریدتو  بهت هدیه کرد مامانی هم ٨ ماهگی شروع کرد به مسواک زدن با این مسواکت قندكم. یه چند مدتی ( البته غیر متناوب ) مسواک میزدم برات ، نمیدونم یا زیاد خوشت نمیومد یا اینکه اذیت میشدی  ولی من اینکارو انجام میدادم صرفا" برای اینکه بیشتر با مسواک و مسواک زدن آشنا...
29 بهمن 1391
1